انیمیشنی هست که هروقت در راه رسیدن به اهداف و رویاها و مسیرم خسته میشم یا بی انگیزه و ناامید میشم اتفاقی نگاهم میفته بهش. چندین بار تا به حال دیدمش و هنوز برام تاثیرگذار و قشنگه. دختری که از یک پرورشگاه در شهری دور فرار میکنه تا بیاد به پاریس و یه بالرین بشه. نکتهای که توی انیمیشن هست اینه که دختر تا یه قدمی تحقق آرزوش میره اما تا زمانی که نمیتونه جواب سوال "چرا رقص و چرا باله؟" رو بده، نمیتونه موفق بشه. و درست زمانی که به جواب این سوال میرسه بهترین ورژن خودش رونمایی میشه و به آرزوش میرسه.
دیشب وقتی که تلاشهای دختر کارتونی فیلم رو میدیدم و سختیهاش رو و موانع جلوی پاش رو و تلاش و خستگیناپذیریش رو و حتی ناامیدی و برگشتنش به زندگی پرورشگاهی قبلش رو، یاد خودم افتادم. یاد تک تک لحظات این روزهام که داره به همین شکل میگذره و من هنوز نمیدونم آخرش به جایی که میخوام میرسم یا نه؟ آیا اصلا تلاشهام کافی هست؟ آیا کم نیست؟ آیا اصلا استعداد چنین کاری رو دارم؟ و هزارتا آیا دیگه . اما چیزی که خیلی خیلی ذهنم رو مشغول کرد سوال اصلی فیلم بود" چرا باله؟" و سوال اصلی من" چرا پژوهش؟ چرا درس؟". اشکهام وقت این سوال ریخت. یهو یاد قصههایی که سایههای شخصیتم این همه سال از ناتوانی و نشدن و ناامیدی برای ذهنم ساخته بودن رو به یاد آوردم و از همه چیز خسته شدم... استعدادش رو داشتم؟ این واقعا چیزی بود که میخواستم؟ پس چرا این همه سال دیر فهمیده بودمش؟ اصلا نکنه این همه تلاش برای چیزی باشه که اشتباهه و نتیجهبخش نیست؟ نکنه راه رو اشتباه فهمیدم و اصلا برای چیز دیگهای مناسبم؟
من توی صورت فلیسی(شخصیت اصلی فیلم) زمانی که توی سالن اپرا پاریس کنار بزرگترین بالرین دنیا میقصید و میپرید و با تک تک رفتارش تمام باورهاشو به بقیه نشون میداد خودم رو میدیدم. جایی که بالاخره به چیزی که میخوام خواهم رسید و باورهام انقد قوی و محکم شدن که از مسیری که طی کردم ناراضی نباشم...
+ انیمیشن leap
+ اگه فکر میکنید انیمیشن ها برای بچههاست باید بگم خیلی اشتباه فکر میکنید و خیلی انیمیشنها کاملا برای بزرگسالان ساخته میشه:)) اینم ببینید، قشنگه.
+
تاریخ چهارشنبه 99/4/11ساعت 9:9 صبح نویسنده تسنیم
|
نظر